دوستای گلم یک لطفی بکنید!

سلام دوستای عزیزم  خوبین؟ خوش هستین؟

بچه ها دوستایی که توی وبلاگم لینک هستند لطفا این سایت که میزارم رو  توی وبلاگاشون لینک کنن عزیزایی هم که میخوان تبادل لینک انجام بدن من روی وبلاگم لینکشون میکنم هرچندتا که بخوان  اما ازشون میخوام وبلاگ خودم رو لینک نکنن این عنوان و سایتی که میدم رو لینک کنن این سایت کسی ازم خواسته براش تبلیغ انجام بدم کمتر کاری که از دستم بر میومد انجام بدم براش این بود شما هم کمکش کنین مرسی ممنونم ازتون

عنوان: گیفت کارت

سایت : www.crouesty-divecenter.com

"پست ثابت"

                                                                                                                                                                                                                                                                                                      اگر حس روییدن در تو باشد، حتی در کویر هم رشد خواهی کرد...                                                                                                                                          آري کاش باور کنیم با توکل و تلاش : خواستن، توانستن است... به قول گیله مرد باید فعل خواستن رو صرف کنیم : خواستم ، با توکل برخدا تلاش کردم ومي شـــــــــــــــــود.          


 

تمرکز کردن

 در یک زمان نمیشه دوتا خرگوش رو دنبال کرد اگر دنبالشون کنی جز اینکه خودمون خسته کردیم و هیچ نتیجه ای نگرفتیم کار دیگه ای از پیش نبردیم.

کاغذ میزنم توی افتاب 1 هفته 1 سال اتفاقی براش نمیفته ولی 2 دقیقه ذره بین میگیرم روش شروع میکنه به سوختن ..... بله تمرکز کردن روی یک هدف این جوری میکنه!

بعضی ها برای رسیدن به موفقیت در یک زمان1000 تا کار انجام میدن و زندگی کردن به کل یادشون میره بعضی ها هم فکر میکنن بایدسخت کارکنند تا نتیجه بگیرن اون ها هم عشق ورزیدن یادشون میرن سرسختانه کار کردن خوبه ولی در راهی هوشمندانه باشه

یادمون باشه دنیایی که درش زندگی میکنیم دنیایی است بی همتا

جهان بی همتا

این چیزی که میگم رو یک لحظه توصیف کنین

خب تجسم کنین بال دارین که تا هرجا دلتون میخواد میتونین اوج بگیرید و برید بالا.... خب الان توی خونه پشت یاسیستم

هستین یا گوشی دستتونه حس کنید روحتون داره میاد بالا اول سقف خونه رو رد میکنه بعدش خیابونی که

توش هستید بعدش میاییم بالاتر محله بعدش شهرتون زیر پاتونه بعدش شهر های اطراف زیر پاتونه بعد استانی

که توش هستین بعد کشوری که توش هستید بعد قاره ای که توش هستید کره زمین ، سیارات اطراف، کهکشان

راه شیری ، بعد 4تا کهکشان اطراف راه شیری بعد مجموعه ای از کهکشان ها رو میگن کیهان روی 

دیوار اتاقتون پر از نقطه کنم و هر کدوم از اونا بشه یک کیهان حالا زیرپاتون پر از کیهان هستش خب حالا من

  اون نقطه های روی دیوار رو بهم میزنم و میگم خودتو توی این مجموعه پیدا کن

هیچی نیستی درسته؟توی این مجموعه بزرگ؟

خب میشه از این فرضی که باهم کردیم 100000000 نتیجه گرفت که من چندتاشو میگم

1-هرموقع یک چیزی توی این دنیا برای رسیدن بهش سخت شد برات این حالت تجسم کن و بگو حالا چی؟هنوز سخته؟یا رسیدن به هرچیزی توی این دنیا ممکنه؟

2-هرموقع موفقیت چشم گیری کسب کردی و ثروتمند شدی و همه ادمای اطرافت نوکرت شدند خودتو با اون آدمای اطراف مقایسه نکن خودتو با اون دیوار پر از کیهان مقایسه کن اون موقع میفهمی هیچی نیستی

3-هرموقع مشکلی برات پیش اومد که برات غیر قابل هضم و حل بود اونموقع هم دوباره این حالت تجسم کن و بگو این مشکل در مقابل این دیوار پر از کیهان گمه

 

همیشه اون چیزی که دوست داریم برامون اتفاق بیفته رو توی ذهنمون راه بدیم

تادقیقا همون اتفاق بیفته اتفاقات خوب همیشه درراه است اگر قبلادر ذهنمون ساخته شده باشد

 منبع جهان بی همتا

پیشرفت در محیط اداری

1. من مسئول سرنوشت خود هستم.

اگر در سراسر زندگی کاری خود منتظر اتفاقی هیجان انگیز باشید، احتمالاً انتظارتان طولانی خواهد شد. متخصصین موفق کسانی هستند که خودشان بیرون می روند و این اتفاق را به وجود می آورند. پس سعی کنید به طریقی متفاوت تر به کار خود نگاه کنید. کارتان را تا حد نهایت پیشرفت بالا خواهید برد و مسئول آن فقط و فقط خودتان هستید.

2. هر چیزی ممکن است.

فکر می کنید هیچوقت نمی توانید به مقام نایب رئیس شرکت ارتقاء پیدا کنید؟ پس مطمئن باشید که نمی توانید. یادتان باشد: اگر فکر کنید که نمی توانید، به احتمال خیلی زیاد نخواهید توانست.

3. هیچکاری آنقدر کوچک نیست که خوب انجامش دهید.

هیچوقت نمی دانید که دیگران متوجه شما خواهند شد یا نه. این یک دلیل برای این است که به کارتان افتخار کنید—به همه آن. مدیرعامل شرکتی می گفت که اولین کارش این بوده که ذخیره انبار را چک کند و خیلی زود به خاطر تلاش های خود و کار خوبش شناخته شد. دفعه بعدی که می خواستید کارتان را سر هم بندی کنید چون فکر می کنید کسی متوجه کار شما نیست این را به یاد داشته باشید.

4. تک تک افراد یک ارتباط مهم برای شما تلقی می شوند.

بااینکه لازم است در محیط کار خشن باشید، اما می توانید با اطرافیان خود با مهربانی رفتار کنید. فکر می کنید اهمیتی ندارد که رابطه ی خوبی با منشی مدیرعامل برقرار کنید؟ مطمئن باشید که خیلی کمکتان خواهد کرد. با اطرافیانتان مودبانه رفتار کنید چون نمی دانید این آدم ها کجا به دردتان خواهند خورد.

5. من برای انجام اینکار و ... کار بالاتر از این ساخته شده ام.

اگر تمام روز را به این فکر کنید که برای انجام آنکاری که مسئولیتش را گرفته اید ساخته نشده اید، کاراییتان به شدت پایین خواهد آمد. ممکن است کارتان به طور کامل با شما سازگار نباشد اما کارمندان موفق طوری رفتار می کنند که انگار کار رویاهای خود را دارند، مهم نیست که کارشان چه باشد.

6. اینکه چه می دانم کافی نیست، اینکه چه کسانی را می شناسم هم مهم است.

کارمندان موفق از اهمیت ارتباطات چه داخل و چه خارج از شرکت باخبرند. باید بتوانید فعالانه ارتباطاتی تخصصی برای خود جور کنید. همکارتان را برای ناهار بیرون دعوت کنید. بعد از کار با چند نفر از همکارانتان به رستوران یا کافه بروید. عضو انجمن تخصصیتان شوید. برای آینده تان ارتباط سازی کنید.

7. چه کار دیگری می توانم انجام دهم؟

ازآنجا که سرنوشتتان دست خودتان است، برای پیدا کردن راه های ارتقاء و پیشرفت در کارتان، باید به خود کارتان توجه کنید. برای گرفتن یک پروژه اضافی داوطلب شوید. یک مهارت تازه یاد بگیرید که توجه بالا دستی ها را به شما بیشتر کند. برای کمک به همکارانتان تا دیروقت سر کار بمانید. کارمندان موفق کسانی نیستند که فقط کارشان را انجام دهند و بعد محل کار را ترک کنند. آنها دنبال راه های دیگری برای جلب توجه دیگران هستند.

8. شکست راه را برای موفقیت باز می کند.

بااینکه اینطور به نظر می رسد که بعضی ها اصلاً در هیچ کاری با شکست مواجه نشده اند، واقعیت این است که شکست برای همه اتفاق می افتد. تفاوت بین افراد موفق و ناموفق در طریقه برخورد آنها با شکست هایشان است. آنها که به موفق می رسند کسانی هستند که از اشتباهاتشان درس گرفته و جلو می روند.

9. من بزرگترین طرفدار خودم هستم.

منتظر این هستید که یک نفر در شرکت استعدادها و تلاشهای شما را کشف کند؟ شاید دیگر وقتش رسیده باشد که شیپور تشویقتان را خودتان بزنید. درمورد دستاوردهایتان و کارهایی که برای شرکت کرده اید، حرف بزنید. کارمندان موفق می دانند چطور دستاوردها و موفقیت هایشان را بدون اینکه پرادعا به نظر برسند به گوش همه برسانند.

10. دستگاه فرصت سنج من هیچوقت خاموش نمی شود.

بله، روزهایی خواهد بود که فقط می خواهید با وضعیت موجود شاد باشید اما یادتان باشد که کارمندان موفق همیشه دنبال فرصت های پیشرفت هستند. همیشه چشمها، گوش ها و ذهنتان را برای یافتن فرصت های خوب باز نگه دارید چون نمی دانید که چه وقت فرصتی پیش می آید که روند کارتان را تغییر دهید.

تاثیر آدم های اطرف

گر در طلب گوهرکانی،کانی
گر درهوس لقمه نانی،نانی
این نکته رمز اگر بدانی دانی
هرچیزی که جستن آنی ،آنی

گاهی اوقات اصلا نمیدونیم دنبال چی هستیم ؟گاهی اوقاتم نمیدونیم راهی که داریم میریم اصلا درسته یا غلط؟ شاید راه دیگران درست باشه اونموقع هستش برای شناخت بهتر خودمون باید یک نگاه به اطرافمون بندازیم ببینیم چه کسایی اطرافمون احاطه کردنداگر قبولشون داریم رفتارشون اگر هدف داشته باشن اهدافشون رو پس راهه درسته ...

هیچوقت یک پلیس دوستای اطرافش دزد نیستند و برعکسش میگن تا 5 سال دیگه هیچ چی شما را تغییر نخواهد داد مگر دو چیز ادم هایی که باهاشون در ارتباطی و کتاب هایی که میخونی

عكسي كه دنيا راتكان داد!!


هيچكس ، هرگز نخواهد فهميد كه اين يك اتفاق بود و يا يك تشكر واقعي .

شايد شما با اين عكس آشنا باشيد . اين عكس در ۱۹ آگوست سال ۱۹۹۹ توسط مايكل كلنسى عكاس مجله يو.اس تودي گرفته شده است .




جنيني كه در اين عكس دست جراح را در دست خود گرفته جنيني است كه دچار بيماري مادرزادي اسپاينا بيفيدا ( spina bifida ) (بيرون زدگي نخاع به علت بسته‌نشدن كانال نخاعي ) بوده است . در صورتي كه حاملگي و رشد جنين به همين شكل ادامه مي يافت در ماه هاي آتي احتمال مرگ و يا فلج جنين بسيار بالا بود و براي اولين بار در تاريخ پزشكي قرار شد اين جنين در هفته ۲۱ بارداري در داخل رحم مادر توسط جراح تحت عمل قرار گيرد .

اين عكس بارها در اينترنت انتشار يافت بدون آنكه داستان واقعي آن در جايي ذكر گردد و هر چه انتشار يافت بيشتر به افسانه و تخيلات گويندگان آن ارتباط داشت .
بعد از عمل ، اين جنين دست خود را از داخل رحم خارج كرد و انگشت جراح را در دست گرفت و با قدرت فشرد به شكلي كه دكتر برونر در تن خود ارتعاش و مورموري را احساس كرد . در اين لحظه عكاس يو.اس.تودي كه براي ثبت تاريخ اولين جراحي داخل رحم در محل حاضر بود تصويري را شكار كرد كه افكار عمومي جهان را تحت تاثير قرار داد.

عكاس مي گويد من در كناري ايستاده بودم و به رحم مادر نگاه مي كردم ناگهان لرزش رحم را ديدم و خواستم از آن عكس بگيرم كه ناگهان يك دست از داخل آن خارج شد و دست جراح را فشرد  .
اين عكس به سرعت در سراسر جهان ارتباطات انتشار يافت .
هيچكس ، هرگز نخواهد فهميد كه اين يك اتفاق بود و يا يك تشكر واقعي   
"عکس هادر ادامه مطلب"                                                                   

ادامه نوشته

آنچه گذشت


سلام دوستاي گلم اين مدتي كه نتونستم بيام وازكاراموزي هام بنويسم سرم خيلي شلوغ شد.ازدوستاني كه اين مدت نتونستم آپ كنم جوياي احوالم بودن ممنونم.                                                  هفته آخركاراموزيم توفرجه هابود.خيلي شرايط بدي بودازيه طرف جزوه هايي كه  تاحالانگاه نكرده بودم وچندروزقبل امتحان به دستمون ميرسيد ازطرفي هم كاراموزي وكنفرانس وامتحان....                                                                                                                                                                                                                            شباي امتحان تاصبح باهم اتاقيام بيداربوديم فقط دوساعت ميخوابيديم بدترازهمه ميرفتم سرجلسه جوابارو بلدبودم ولي انقدخسته بودم حوصله نوشتن نداشتم(سرجلسه ميخواستم بخوابم )                                                                                                                                  خلاصه اين ترم واقعااذيت شديم كاريكي ازبچه ها ب اورژانس وآمبولانس كشيده شدطفلك سابقه صرع داشت واسترس واسشون خيلي بده.                                                                                                                                      ولي خداروشكرتاالان همه روپاس كردم ولي چندتاازدوستام كه همه پابه پاي هم درس   ميخونديم افتادن. خيلي ناراحت شدم آخه اونا هم زحمت كشيدن آخرش اين طوري شد...                                                                                                        بگذريم ميخوام ازكاراموزي هام بنويسم.... بعدكاراموزي زايشگاه كاراموزي داخلي شروع شد استادمون بدنبود كاراموزيمونم خوب بود  باداروهاي مختلف ومواردمصرفشون آشناشديم ي روز ك رفتيم كاراموزي ساعت ملاقات ك شد يه لحظه توسالن رونگاه كردم ديدم بچه هاي  5_4ساله دارن باچيپس وپفك واسه خودشون راه ميرن دستاشونم به در وديوارسالن بيمارستان ميزنن يادحرف ريحان جون افتادم واقعانميدونم چرااين طوري شده قبلا نميزاشتن بچه هاي كوچيك بيان الان ديگه سخت گيري نميكنن اونم بخشي كه مابوديم خودمون ماسك ميزديم.                                                                                                                                                                                  كاراموزي بعديم نوزادان بودكه رفتيم بخش زنان خيلي خوب بودمحيط شادبود همش صداي ني ني بودهمراهي هاي مريض ها هم وقتي ميرفتيم به مريضا آموزش بهداشت وشيردهي بديم شيريني وشكلات بهمون تعارف ميكردن.البته من ك رژيمم نميخورمنیشخند           معاينه نوزادهم يادگرفتيم و بررسي رفلكس هاي نوزادي تخمين زدن سن نوزاد باتوجه ب معاينه فيزيكي. چندتا نوزاد هم بااستاد گاواژ كرديم(شتشوي معده).                                                     كاراموزي خوبي بوداستادمونم خوب بودولي دوستام ازش خوششون نميومدولي ب نظرمن مربي خوبي بود خيلي هم خوش برخوردبود.                                                                                  اين ترم 4 تاكاراموزي دارم 3تاش درطول ترم يكي هم تابستون دوتاش هم مشهدم بيمارستان امام رضا. آخ جون اين ترم وضعيتم بهتره البته اميدوارم.  

بدون شرح....


1378062653872 - copy - copy.jpg

وقتی به دنیا اومدی: )



وقتی به دنیا اومدی اولین چیزی که گفتی چی بود؟ 


شما در هنگام تولد چی گفتید؟؟؟؟



1.ما نخوایم بیایم بیرون کیو باید ببینیم؟


2.دستتو بکش خودم میام بیرون!


3.برید کنار من اومدم!


4.من به نشانی اعتراض سکوت کردم!

 

5.آی لاو یو پی ام سی

 

6.دخترم یا پسر؟


7.یا علی!!!!!!


8.نامحرم تو اتاق نباشه حجاب ندارم!


9.از تعجب تا دوسال حرف نزدم


10.من چیزی نگفتم همه گفتن عجب عروسکیه...!


11.من کیم؟ تو کی هستی؟ اینجا کجاست؟!